Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-01@11:59:52 GMT

یک انقلاب بزرگ در اروپا

تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۵۲۰۲۷

یک انقلاب بزرگ در اروپا

فرارو- سال ۲۰۲۱، "نشریه ایندیپندنت" در یک مقاله جنجالی، از فتح اروپا به دست چپ گرایان خبر داد. اشاره ایندیپندنت به قدرت گیری قابل توجه احزاب چپ گرا در کشور‌های مختلف اروپایی بود. با این حال، اکنون در سال ۲۰۲۳، تا حد زیادی مقاله نشریه ایندیپندنت بی‌اعتبار شده و از ۲۷ کشورِ عضو اتحادیه اروپا، ۲۲ کشور در کنترل احزاب راست افراطی هستند و قدرت گیری قابل توجه این طیف سیاسی را شاهد هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش فرارو، بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران به طرح این گزاره می‌پردازند که احتمالا در ادامه راه، کشور‌های باقی مانده اروپایی که در حوزه کنترل جریان راست افراطی نیستند نیز به کنترل این جریان درخواهند آمد. از این رو، یک سوال مهم مطرح می‌شود: به راستی چه شده که راست افراطی تا این اندازه شاهد اقبال گسترده افکار عمومی اروپایی به سمت خود بوده است؟ جدا از این سوال و پاسخ‌های احتمالی که به آن داده می‌شود، باید توجه داشته باشیم که نوعِ نگاه ما به پدیده راست افراطی نیز به ویژه از منظر ادراک مفهومی این جریان فکری و سیاسی، بایستی دقیق باشد.

این چالشی است که متخصصان از حاکمیت نوعی هرج و مرج مفهومی و عدم درک درست بنیان‌های فکری و کنشی این جریان سخن می‌گویند. از این رو، فرارو در گفتگو با سید نادر نوربخش، دکترای جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل اروپا، به واکاوی ۳ سوال عمده و محوری با مرکزیت انقلابِ جریان راست افراطی در قاره اروپا پرداخته است.

انقلاب بزرگ در اروپا

نادر نوربخش، در تبیین مفهوم جریان راست افراطی گفت: «ببینید ما در زبان فارسی واژه راست افراطی را برای طیف متفاوتی از این پدیده به کار می‌بریم. این در حالی است که در زبان انگلیسی، معانی متعدد و مختلفی برای آن وجود دارد. از این جهت، در زبان فارسی احتمال دارد که مخاطب و یا پژوهشگر دچار اشتباه شود. در زبان انگلیسی ما واژه Far-Right داریم که اگر از حیث طیف سیاسی در نظر بگیریم، انتهای طیفی جریان راست را نشان می‌دهد. در واقع پس از Center-Right (راست میانه)، ما Far-Right را داریم. این واژه، لزوما بار ارزشی ندارد.»

وی افزود: «Far در اینجا معنای دورتر و کامل‌تر و یا خیلی را می‌دهد. از این منظر، Far-Right نه بار ارزشی منفی و نه مثبت دارد. حال در زبان فارسی، این واژه به عنوان راست افراطی ترجمه شده و مرسوم است. این در حالی است که کلمه افراطی در زبان فارسی از بار ارزشی منفی برخوردار است و البته خودِ این پسوند افراطی نیز یک معادل انگلیسی متفاوت دارد که در واقع همان Extreme است. Extreme و یا Extremism و Extremist، در واقع جهت اشاره به افرادی استفاده می‌شود که اقدامات خشونت بار و تروریستی انجام می‌دهند و از آن‌ها به مثابه افراط گرایان یاد می‌شود. از این رو وقتی ما واژه راست افراطی را استفاده می‌کنیم، ناخودآگاه بار ارزشی منفی را به آن می‌دهیم که این اشتباه است. در زبان انگلیسی برای اینکه از این اشتباه جلوگیری شود، خودِ کلمه Far-Right را به دو قسمت تقسیم کرده اند.»

وی گفت: «یک قسمت شده Radical-Right و قسمت دیگر نیز Extreme-Right شده است (ترجمه راست افراطی در واقع در قالب Extreme Right درست است). اشتباه ما در زبان فارسی این است که به تمامی گونه‌های ذکر شده همان راست افراطی را اتلاق می‌کنیم. در واقع، Far-Right، Extreme-Right و Radical-Right، همه و همه از نگاه ما به عنوان راست افراطی ترجمه و ارائه می‌شوند.

مشکل کار آنجایی خود را برجسته می‌سازد که مثلا وقتی خبری در مورد فردی نظیر "آندره برویک" که در نروژ ۷۰ نفر را کشت و گرایشات نژادپرستانه داشت منتشر می‌شود، ما وی را به مثابه نمادی از راست افراطی ارزیابی می‌کنیم. در عین حال وقتی صحبت از حزب و فردی نظیر "مارین لوپن" در فرانسه می‌شود که اخیرا رقیب اصلی "امانوئل مکرون" در جریان انتخابات ریاست جمهوری فرانسه بود نیز او را هم با عنوان راست افراطی معرفی می‌کنیم که در واقع راستِ رادیکال است

نوربخش تصریح کرد: «اساسا نوع اول قائل به انتخابات نیست و هویتی زیرزمینی و خشونت طلب دارد و کاملا مخالف با دموکراسی است. با این همه، چون این اشتباه در ترجمه در زبان فارسی جا افتاده، سخت است که رفع شود؛ لذا به نظر من بهترین راه حل برای رفع این چالش در زبان فارسی این است که پس از بکار بردن آن توضیح تکمیلی داده شود که منظور کدامیک از واژگانی است که پیشتر به آن‌ها اشاره شد. از این رو، باید توجه داشت که کسی که در مورد راست افراطی اظهار نظر می‌کند، با این اتهام رو به رو می‌شود که انگار معتقد است راست گرایان، همگی افراطی هستند.»

این کارشناس مسائل اروپا گفت: «در این میان برخی هم فکر می‌کنند کسی که در مورد راست افراطی کار و تحقیق می‌کند، خودش چپ گرا است و مثلا برچسبی را به راست گرایان زده و آن‌ها را افراطی می‌خواند. این در حالی است که چنین برداشت‌هایی به کل غلط هستند و چنین چیزی نیست. ما چپ افراطی، چپ میانه، و خودِ میانه در مرکز طیف را داریم و راست میانه و راست افراطی داریم. اینکه برخی هم می‌گویند که نباید پسوندی را آورد و صرفا به گفتنِ راست اکتفا کرد نیز هم اشتباه است. ما چطور خواهیم توانست بدون پسوند مثلا احزاب چپ افراطی را از چپ میانه تشخیص دهیم؟ اساسا چنین چیزی نیز امکان ندارد. ما از نامگذاری‌ها استفاده می‌کنیم تا احزاب را بر روی طیف از هم جدا کنیم. اگر این تقسیم بندی‌ها نباشند، مثلا در آلمان باید بگوییم که در جریان انتخابات این کشور، حزب راست توانست حزب راست را شکست بدهد! منظور ما از راستِ اول راست میانه و از راست دوم، راستِ افراطی است و این حتما باید گفته شود. از این رو، کلیت مساله بسیار مهم است و در بحث نام و مفهوم باید به آن توجه کرد. البته که بسیاری از احزابی که در حوزه راست افراطی (رادیکال) قرار می‌گیرند نیز چندان مایل به این نیستند که با این عنوان خطاب قرار گیرند.»

نوربخش گفت: «مساله پایگاه اجتماعیِ راست افراطی و اینکه چه طیف‌های اجتماعی به احزاب راست افراطی رای می‌دهند نیز اهمیت زیادی برخوردار است. وقتی پژوهش‌های مختلف در این زمینه را مشاهده می‌کنیم، می‌بینیم که عمدتا افرادی که به احزاب راست افراطی رای می‌دهند، چند ویژگی مهم دارند. به عنوان مثال، هر چه میزان تحصیلات در میان افراد در کشور‌های اروپایی کاهش می‌یابد، احتمال رای دهی آن‌ها به احزاب راست افراطی بیشتر می‌شود

وی ادامه داد: «در عین حال، هر چه افراد در جوامع محلی کوچک نظیر شهر‌های کوچک و روستا‌ها زندگی کنند نیز اقبال بیشتری را به راست افراطی نشان می‌دهند. آن‌هایی که در شهر‌های بزرگ و یا پایتخت‌های اروپایی زندگی می‌کنند، چندان محتمل نیست که به جریان راست افراطی رای بدهند. در عین حال، از حیث وضعیت مالی و اقتصادی نیز عمدتا اقشار ضعیف و آسیب پذیر و کارگران به راست افراطی رای می‌دهند. از نظر جنسیت نیز عمدتا مرد‌ها به راست افراطی گرایش دارند و از نظر سنی نیز جوان هستند

نوربخش گفت: «زمانی تصور می‌شد که حضور راست گرایان افراطی در قدرت، پدیده‌ای کاملا زودگذر است. مثلا در دهه ۱۹۸۰ میلادی، این احزاب بیش از ۵ الی ۶ درصد نمی‌توانستند رای بیاورند و به کرات از حیات سیاسی ضعیف آن‌ها سخن گفته می‌شد. وقتی "هایدر" در اتریش وارد دولت ائتلافی این کشور شد (به عنوان چهره از احزاب راست افراطی)، اعتراضات گسترده‌ای در اتریش به راه افتاد و حتی اتحادیه اروپا از تحریم اتریش خبر داد. به نحو مشابهی وقتی در سال ۲۰۰۲ "ژان ماری لوپن" به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری فرانسه راه یافت و به رقابت با "ژاک شیراک" پرداخت، واکنش‌های جدی به این مساله ابراز شد و حتی در سطح جهان بازتاب داشت و مردم حساسیت‌های جدی نسبت به این مساله داشتند.»

وی افزود: «با این حال، در شرایط کنونی وضعیت تا حد زیادی تغییر کرده و مردم در اروپا پس از سه دهه تا حد زیادی پذیرفته اند که جریان راست افراطی وجود دارند و می‌بینیم که در تمامی کشور‌های اروپایی غیر از ایرلند، راست‌افراطی حضوری فعال دارد. با این همه، وضعیت و قدرت این احزاب در کشور‌های مختلف اروپایی متفاوت است و بستگی به موارد نظیر نظام انتخاباتی کشور‌های اروپا، قدرت دیگر احزاب و واکنش آن‌ها دارد.

در این میان، در برخی کشور‌های اروپایی مانند آلمان و فرانسه احزاب راست افراطی به شدت از سوی احزاب سیاسی دیگر تحریم می‌شوند. با این حال در بخشی دیگر از کشور‌های اروپایی، احزاب راست میانه بعضا با راست افراطی ائتلاف و همکاری دارند مانند ایتالیا و اتریش. البته که در برخی کشور‌های اروپایی نیز راست‌های افراطی قدرت را به صورت مستقیم به دست نمی‌گیرند و گفتمان خود را به قدرت می‌رسانند. مثلا در بریتانیا دو حزب اصلی وجود دارد حزب کارگر و حزب محافظه کار؛ با این حال، جریان راست افراطی توانسته گفتمان خود را به حزب محافظه کار تحمیل کند و برگزیت را عملیاتی کند.»

این کارشناس مسائل اروپا تصریح کرد: «از این رو، وضعیت راست افراطی در کشور‌های مختلف اروپایی متفاوت است. البته که نقطه مشترک تمامی آن‌ها این است که تا زمانی که مساله مهاجرت به اروپا، موضوعی داغ در این قاره باشد، رشد این دسته از احزاب نیز به دلیل رویکرد‌های ضدمهاجرتی آن‌ها و ایجاد این درک در میان شهروندان اروپایی که حضور مهاجران در کشورهایشان حامل تبعات منفی اقتصادی برای آن‌ها است و باید با این پدیده مبارزه کرد، کاملا تضمین‌شده است

منبع: فرارو

کلیدواژه: جریان راست افراطی اتحادیه اروپا قیمت طلا و ارز قیمت موبایل جریان راست افراطی احزاب راست افراطی کشور های اروپایی راست افراطی رای کشور های اروپا راست افراطی زبان فارسی راست میانه بار ارزشی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۵۲۰۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

توهمات یک ذهن افراطی

رمانتیسم روشنفکر ایرانی عارضه‌ای است که روشنفکر فکر می‌کند که فهم بالاتری از جامعه دارد؛ اما در عمل جز همین آشفتگی فکری و مشتی کلیات که به درد کسی نمی‌خورد غیر از اداهای روشنفکری، رویکرد شاهزاده تا تاج‌زاده نشان می‌دهد که روشنفکر ایرانی بعد از حدود ۲۰۰ سال دستش خالی است، جز اینکه تلاش می‌کند آشی بار بگذارد که هر چیز اضافه خانه را در آن بریزد. مهدی نصیری چیز تازه‌ای نگفته، بلکه ۲۰۰ سال آشفتگی روشنفکر ایرانی را دوباره با دو کلمه شاهزاده و تاج‌زاده روایت و توصیف کرده است. اتفاق خاصی، نیفتاده فقط روشنفکران ایرانی مشغول کار هستند.  

به گزارش ایسنا، روزنامه صبح نو در شماره امروز خود نوشت: سخنان مهدی نصیری در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی واکنش برانگیز شده است. او در این مصاحبه از ضرورت اتحاد اپوزیسیون جمهوری اسلامی سخن گفته؛ یعنی اتحاد شاهزاده با تاج‌زاده. جمهوری‌خواهان با هواداران سلطنت. این سخنان چندان قابل نقد نیست، نه از آن باب که سخن بسیار دقیق و فکر شده‌ و ایده‌ای است که از عطاری هیچ‌کس جز عطاری نصیری نمی‌توانسته بیرون بیاید، نه از تاج‌زاده که از شاهزاده تا مسیح هم نتوانستند چند ماهی دور یک میز بنشینند و امروز به یکدیگر فحش‌ می‌دهند. بنابراین امتناع این ایده از روز روشن‌تر است. و باز نه جای تعجب که نصیری چنین سخنانی را بر زبان رانده که جای تعجب نیست؛ چراکه مسیر هر فرد رادیکالی، افتادن در چرخه رادیکالیسم است. 

بنابراین مدعای مطلب حاضر نه نقد این سخن نصیری که نقد روشنفکرانی است که در ۲۰۰ سال اخیر قدمی به جلو برنداشتند و همچنان اسیر توهم‌اند. توهمی که باید آن را توهم انفکاک از جامعه و بیگانگی با انسان ایرانی نامید. 

دوباره باید مسیر طی شده و جریان روشنفکری ایرانی نقد شود که امروز مهدی نصیری در این نحله خود را قرار داده است. نقد روشنفکران نه از باب غرض با این جماعت، بلکه از فرط بیگانگی است که با جامعه دارند و رؤیاهایی که این‌ها در دویست سال اخیر به جای فکر، ایده و اندیشه پیشرفت به‌عنوان جنس بنجل به مردم ایران فروخته‌اند و به جای پیشرفت و توسعه برای مردم ایران، وضعیتی ایجاد کردند که بعد از دویست سال دوباره ایده بازگشت به وضعیت دویست سال گذشته را تئوریزه می‌کنند.

روشنفکر ایرانی ۲۰۰ سال است که اسیر این توهم است، از مردم سخن می‌گوید؛ اما فهمی از مردم ندارد. روشنفکر ایرانی که علیه سلطنت شورید و امروز دوباره به سلطنت رسیده است. زمانی مخالف شهر بود و زندگی در روستا را تئوریزه می‌کرد و امروز مقلد غرب و مدرنیته شده است. 
این موجود ناقص‌الخلقه در عرصه فکری ایران باید پاسخگو باشد که چگونه با همه ادعای روشنفکری خود و تحقیر جامعه از تولید یک ایده هم عاجز مانده و امروز مهدی نصیری بعد عمری رادیکالیسم به کسانی رسیده که عمری به آنان فحش داده و نان فحش دادن به آنان را سر سفره خود برده است.
رمانتیسم روشنفکر ایرانی عارضه‌ای است که روشنفکر فکر می‌کند که فهم بالاتری از جامعه دارد؛ اما در عمل جز همین آشفتگی فکری و مشتی کلیات که به درد کسی نمی‌خورد غیر از اداهای روشنفکری، رویکرد شاهزاده تا تاج‌زاده نشان می‌دهد که روشنفکر ایرانی بعد از حدود ۲۰۰ سال دستش خالی است، جز اینکه تلاش می‌کند آشی بار بگذارد که هر چیز اضافه خانه را در آن بریزد. مهدی نصیری چیز تازه‌ای نگفته، بلکه ۲۰۰ سال آشفتگی روشنفکر ایرانی را دوباره با دو کلمه شاهزاده و تاج‌زاده روایت و توصیف کرده است. اتفاق خاصی، نیفتاده فقط روشنفکران ایرانی مشغول کار هستند.  

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • رهبر معظم انقلاب در دیدار معلمان: سند تحول را چندسال در کشو گذاشتند و درش را بستند/ به دانشگاه‌های آمریکا و اروپا نگاه کنید؛ نشان می‌دهد ملت‌ها به مسئله غزه حساسند/ باید فشار روی رژیم صهیونیستی روزبه‌روز افزایش پیدا کند
  • اولین واکنش رهبر انقلاب به اعتراضات دانشجویان در آمریکا و اروپا
  • توهمات یک ذهن افراطی
  • مرد بازی‌های بزرگ؛ ادامه فصل فوق‌العاده وینیسیوس جونیور با رئال مادرید
  • شناخت گام‌به‌گام و تدریجی جریان اسرائیل
  • نگاهی به وضعیت بودجه احزاب در لایحه بودجه 1403 / مرکز پژوهش های مجلس: وزارت کشور گزارشی از نحوه توزیع کمک مالی به احزاب ارائه کند
  • نظام استکباری غرب با چالش بزرگ خیزش افکار عمومی روبه‌رو است
  • پیش بازی بایرن مونیخ - رئال مادرید؛ ال کلاسیکوی واقعی اروپا و بازی بزرگ نسل ما
  • نخست وزیر اسپانیا: استعفا نخواهم کرد
  • خاوی مارتینز: بایرن مونیخ - رئال مادرید بزرگ‌ترین جنگ تاریخ فوتبال است